تبدیل چیزهایی که در زندگی واقعی اتفاق میافتد به فیلم، همیشه برای فیلمسازان یک گزینه خوب و جذاب بوده است، زیرا زندگی روزمره گاهی شگفت انگیزتر از هر داستان غیر واقعی است. با این حال اگر چه اساسا از افراد و حوادث واقعی استفاده میشود، بسیاری از این فیلمها گاهی به ندرت همه حقایق را منتقل میکنند.
گاهی تغییرات کوچکی در روند فیلم سازی اتفاق میافتد که زیاد مهم نیستند و محتوا را زیاد تغییر نمیدهند. اما گاهی تغییرات به حدی است که میتوان گفت داستان تحریف شده است. در ادامه به چند فیلم از این دست اشاره میشود.
۵- فیلم بازی ساختگی (The Imitation Game)
این فیلم در سال ۲۰۱۴ در مورد داستان آلن تورینگ ساخته شد. او یک ریاضیدان نابغه است که در طی جنگ جهانی دوم توسط MI6 استخدام شد تا به رمز گشایی از کدهای ارسال شده توسط نازیها کمک کند، اما بعد از آن زندگی خود را با اعتقاد به همجنسگرایی نابود کرد. حقایقی مثل اینکه شخصی از نعمتهای خدادادیش برای حل معماهای پیچیده برای کمک به ملت خود استفاده میکند و داستان غمانگیز نابودی او به علت اعتقاد به همجنسگرایی، فیلم را برای بیننده بسیار جذاب میکند. بنابراین سخت است که بفهمیم چرا فیلمسازان کاملا یک داستان دیگر را اختراع کردهاند.
این فیلم یک جاسوس روسی به نام “کایرنکراس” را به عنوان یکی از اعضای تیم تورینگ به تصویر می کشد و تورینگ از خیانت او به کشورش مطلع میگردد و به وسیله تهدید او به افشای حقایق مربوط به همجنسگراییش از او باج میگیرد. در حالی که در واقعیت این دو شخص در زمان خدمتشان در یک واحد مشغول نبودند و کایرنکراس در زندگینامه خود اعلام کرد که به دلایل امنیتی نمیتوانسته که با کسی به غیر از همکاران خود در خارج از محل کارش ملاقات کند. در قسمتی از فیلم بازی ساختگی تورینگ را شخصی نشان میدهد که کشور و متحدانش را نجات میدهد، که کاملا برای فیلمی که قرار است شهرتش را به او باز گرداند کنایهآمیز است.
۴- فیلم باستر (Buster)
سرقت بزرگ قطار که در سال ۱۹۶۳ در انگلیس اتفاق افتاد، یک موضوع عالی برای یک فیلم جدی و عمیق است، اما بستر قطعا از این دست نیست. این فیلم داستان را از دیدگاه یکی از دزدان به نام باستر ادواردز روایت میکند، اما این واقعیت که فیل کالینز، خواننده پاپ، این نقش را ایفا میکند زمینه فیلم را نشان میدهد.
هنگامی که این فیلم در سال ۱۹۸۸ منتشر شد، برخی از فیلمسازان آن را اینگونه نقد کردند که سازندگان این فیلم برای این منظور که آن را به یک نمایش کمدی دوستانه برای خانواده تبدیل کنند، قسمتهای تیره تر داستان را حذف کردهاند. این فیلم برخی از واقعیت های بسیار مهم در مورد سرقت واقعی را نشان میدهد،
از جمله حمله خشونت آمیز به راننده قطار، که حداقل یکی از متخصصان جرایم اعلام کرده است که توسط ادواردز انجام شده است. آنچه این فیلم را از بسیاری از فیلمهای دیگر در این فهرست متفاوت می سازد این است که شرحی که از این اتفاق داده شد حتی در زمان به وقوع پیوستن آن نیز بحث برانگیز بود. پرنس چارلز و شاهزاده دیانا تصمیم گرفتند در آخرین لحظات در اکران فیلم حضور پیدا نکنند چرا که بسیاری از مطبوعات در انگلستان خشمگین بودند زیرا معتقد بودند که این فیلم خشونت را تحسین می کند.
۳- فیلم ناقوس و پروانه (The Diving Bell And The Butterfly)
این فیلم فرانسوی در مورد ژان-دومینیک بائوبی، سردبیر Elle است که پس از سکته مغزی از گردن به پایین فلج شده است. این فیلم به اسم این شخص است اما تغییرات بسیار شدیدی در داستان واقعی ایجاد کرده که به سختی قابل فهم است.
همسر بائوبی بعد از بیماریش از او جدا شد ولی در فیلم او را به عنوان کسی نشان دادهاند که در بیمارستان از بائوبی پرستاری میکرده و او را تشویق به نوشتن خاطراتش کرده است. در حالی که در واقعیت همسرش به دلیل اینکه آنقدر ضعیف بوده که نتوانسته با این شرایط کنار بیاید به بیمارستان نرفته است.
در حقیقت زنی که او در زمان سکتهاش با او زندگی می کرد فلورانس بن سادوون بود که هفتهای چند بار به بیمارستان مراجعه میکرد و به او کمک کرد تا از طریق نوشتن کتاب به وسیله تنها نقطهای از بدنش که قادر به حرکت دادن آن بود (چشم چپش) دوران رنج آورش را طی کند.
در حالی که تغییراتی که کارگردان این فیلم، جولیان اشناب، در داستان واقعی ایجاد کرده بود بسیاری از دوستان بائوبی را خشمگین کرد. آنها حتی اجازه ندادند که این فیلم جایزه بافتا و گلدن گلوب را از آن خود کند و برای جایزه اسکار نامزد شود. بن سادوون در نهایت کتابی با عنوان بیوه اشتباهی منتشر کرد تا داستانی را که فیلم روایت میکرد به چالش بکشد.
۲- فیلم سخنرانی پادشاه (The King’s Speech)
سخنرانی پادشاه یک نمایش مربوط به دورهای از انگلستان است که داستان نبرد شاه جرج ششم در دورهای درست قبل از جنگ جهانی دوم برای غلبه بر لکنت زبان خود و به دست آوردن توانایی صحبت کردن در میان جمع را روایت کند. این فیلم یک موفقیت بزرگ در سراسر جهان بود و چندین جایزه از جمله اسکار برای بهترین فیلم، بازیگر و کارگردان را به دست آورد.
اما به عنوان یک فیلم، تعارضات بسیاری با حقیقت تاریخی دارد. ارتباط بین پادشاه و مربی گفتار درمانی او، لیونل لوگو، چیزی است که قطعا در داستان واقعی وجود داشته است اما بیشتر از یک دهه قبل از آن زمانی که در فیلم نشان داده شده آغاز شده است.
می توان گفت که کنترل بحران شخصی که جورج در برابر بحران ملی جنگ پیش رو تجربه می کند، باعث می شود فیلم سینمایی بهتر شود اما زمانهای دیگری هم وجود دارد که توجیه تغییرات در داستان واقعی سخت تر است. به عنوان مثال تصویری است که برادرش، پادشاه ادوارد هشتم دارد که شور و شوق او را برای حزب نازی و فاشیسم به طور کلی مثل اعتقاد وی مبنی بر اینکه انگلیس باید تلاش کند هیتلر را تحمل کند، حتی بعد از آغاز جنگ نشان میدهد.
به علاوه در بخشی از فیلم وینستون چرچیل تصمیم ادوارد را به بهانه طبعیت از پادشاه به عنوان معقولترین اقدام میپذیرد در حالی که اکنون از طریق آشکار شدن نامههایی که بین آنها رد و بدل شده بود مشخص شده است که او سخت تلاش کرد تا از فرمان پیروی نکند و هیچگاه ادوارد را به خاطر تصمیمش نبخشید.
۱- فیلم فراست/نیکسون (Frost/Nixon)
ممکن است کمی برای یک فیلم در مورد ریچارد نیکسون مناسب نباشد که کمی از حقایق فاصله بگیرد و متاسفانه فیلم فارست/ نیکسون در سال ۲۰۰۸ داستانی کاملا واقعی را روایت نمیکند. این فیلم در مورد مصاحبههای مشهوری است که دیوید فراست بریتانیایی با رئیس جمهور سابق در سال ۱۹۷۷ انجام داد و در نظر داشت که تعدادی از مردم را با عدم صداقتش بیازارد.
یکی از صحنه های فیلم که به همین دلیل مورد انتقاد قرار گرفت، جایی بود که نیکسون به فراست در اواخر شب در حالی که مست است تلفن میکند. جاناتان آیتکن، که زندگینامه نیکسون را نوشت، این فیلم را به عنوان اختراع فیلمسازان رد کرد. به صورت جدیتر یکی دیگر از زندگی نامه نویسان نیکسون به اسم الیزابت درو به این نکته اشاره کرد که این فیلم حرف نیکسون را تغییر داده است.
فیلم روایت میکند که نیکسون اعتراف کرده که در سرپوش گذاشتن بر قضیه واترگیت دخالت داشته است در حالی که خود نیکسون آن را انکار کرده بود. در مجوز دادن به فیلمهایی که بر اساس رویدادهای واقعی و افراد واقعی ساخته میشوند و برای خلق صحنههای جذاب اتفاقهایی را که نیفتاده به تصویر میکشند بایستی سختگیری بیشتری شود.
اتاق فرار
شنبه، ۱۹ مهر ۱۳۹۹ در ۱۵:۱۶
عالی بود واقعا لذت بردم. ممنونم!